حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

متن مذهبی-شماره3

۱۴۵ بازديد

بنام خداوند بخشنده و مهربان

,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,

شناخت در امور ادیان و تطبیق آنچه گفته شده بر هم مثال پازل میماند.مسئلن در قرآن سوره ها و آیات در زمانهایی که نازل شده و لازمه نزول بوده.و شناخت آیات و سوره ها و معانی برای همه عصرها.تطبیق امور یعنی در کتابی دیگر چه گفته شده.و لازمه هر زمان چگونه بوده.برداشت قطعی زمانی میتواند دقیق باشد.که پازل ها درست چینش شود.شناخت پیامبران الهی.زمانه آنها.مردمان آن زمان.تاریخ شناسی.تاریخ خوانی.تکمیل پازل ها.و احترام به ادیان و عقاید درست و صحیح.آنچه گفته میشود همه در راستای بیشتر خداشناسی هست.و در ادامه آن لزوم و ملزومات تاریخی.و اگر بر همه عصرها و نسلها که سوالات دارند بتواند پاسخ دهد عالی تر و بهترست.در کنار آن احکام دینها.پس پیامبران را شناختن . و انبیاء الهی را درست شناختن درک عمیقی میدهد.مسئلن در زمانی نیاز بوده به مرده زنده کردن.زمانی شق القمر.زمانی شکافتن دریا.آیا آن عصا مهم بوده یا دست موسی که البته دست خدا.منتها نه دست دید مادی.بلکه دستی که در نهایت توکل دست او را گرفته.تا مقدرات و وعده های الهی تحقق پیدا کند.دست بدان معنا پیدا میکند که درک معانی باشد.ذات انسانی چون بر اساس جسم و روح هست.جسمانی نگاه کردن را دارد.چون در عالم جسم و روح نباتات جمادات زندگی میکند.روح انسان فرای جسم انسان هست سبک هست. و جسم سنگین.اولین سوال سنگین اینجا معنی پیدا میکند که چگونه انسان جسم سنگینی را بوسیله روح که سبک هست بر راه رفتن.و تحمل آن بر روح امکان پذیر میشود.پس ساخت این زمین بر اساس مکانیزم دقیق هست.که بتواند انسان در آن زندگی کند.و خداشناسی یعنی اینکه خدا دقیقترین محاسبات.و سر حد کامل تمام هنرها.از آفرینش.محاسبات.فیزیک. و ریاضیاتو.هر هنر و هر علم را داراست که صفات آن درون انسانها هست.منتها در حد انسان.که بتواند آن را درون خود زنده کند.زیبایی آفرینش را بنگرد. محاسبات تپش قلب و مغز و آفرینش را بنگرد .مثالی انسانی در زمینه ای بهترست.زیرا آن توانایی درون او بیشترست.یا در آن تحمل سختی کرده.یا آن را پویاتر و به کمال بهتری رسانده.اگر شد بهترین نویسنده بداند خداوند بهترین آنست.اگر شد ریاضی دانو فیزیکدان فیلسوفو نقاشو.خوشنویسو.محققو.هر چی که درست هست سر حد کمال حد اعلایش خداست.غیر آن فکر کند فکرش بسته هست.چون ندیده که خدا چگونه این همه زیبایی خلق کرده.دریا.طبیعت.خورشید.ماه.کهکشانها.ستارگان.و...به زندگانی مورچگان زندگانی حیوانات.و موجودات زنده.مثل خود انسان بیندیشد.در همه زاد ولد هست.در همه خوردن غذا هست.حتی دید رنگی هست.حتی تفکر هست منتها در حد تفکری که داده شده.فطرت انسانی.تفکر انسانی که اشرف مخلوقات خدا شد برای این شد که تفکرش را میتواند ارتقاء دهد.هنرش را.دانشش را.هر زمینه ای قابل ارتقاء هست.این ارتقاء این بینش تفکر عقل.خداشناسی,خودشناسی,و خلق خوی غیر غریضی.غریضی صرف در خلق و خوی میشود غیر انسانی.مادی صرف شدن.بلکه خداوند آنها را هم در انسان قرار داده با هدف متعالی.در رشد در کمال گرفتن.در کمک به هم.در زنجیره انسانی.و این رشد در حیوانات اندک هست.اما هست.درک هست.مثال سگ اصحاب کهف.مثال حیواناتی که درک بهتری دارند.پس هست اما نه به مثال انسان.درجات دارد.مثال درجات انسانی.پس محدود هست.اما انسان که خدا گفت احسن الخالقین,یعنی رشد آن بسیار بسیارست.پس انسانی که قدر خود را شناخت.بسیار میتواند در این مسیر رشدو کمال پیدا کند.این یعنی آدمی به انسانیت برسد.آدم آهنی نشود آدمی شود با هدف بزرگ خلقتش.

متن مذهبی-شماره-2

۱۵۰ بازديد

بسم الله الرحمن الرحیم

متن مذهبی

----------------

اول درک انسان باید در راستای خداشناسی باشد.اگر پایه یک امور مهم درست نباشد میریزد.اما اگر اساس آن اثاث درست باشد که در آن چیده شود آن اثاث میشود اول درست چیدن در اساس درست.و چینش درست میشود.چینش درست باعث میشود که انسان اول به خداشناسی برسد .خدارا بشناسد.و عظمت پروردگارش را درست بشناسد.صفات خدایی را درست بشناسد.و آن را درون خود زنده کند.و از مردگی درون به زندگانی درست برسد.مرده تن بی روح خدایی مثال جسدی میماند که میبوید به گندی.اما وقتی صفات خدایی در آن زنده شد.و حسد.کینه.غرور.بی منطقی.قدرت طلبی صرف مادی و زمینی در آن رشد نمود انسان بجای راه خدا همراه ابلیس میشود.پس خدمت به مخلوقات در تمامی آنچه هست.و آنچه میتواند انجام بدهد مهم میشود.تعمیرکارست تعمیرکار درست باشد.نان حلال برکتش صدبرابر نان حرامیست که خانمان انسانی را از درون پوک کند.اگر بنا هست.اگر نجار هست.اگر مدیر هست و... همه را در مقابل اینی قرار دهد که بتواند برای مخلوقات خدا مفید باشد.و خداوند همه را ورای دید بشریت مادی میبیند.میشنود فرای دید بشریت مادی .از رگ گردن خدا بما نزدیکترست چون خالق ما خداست.شنوایی و دید خدا محدود نیست بلکه بسیار عظیم هست.برای همین شبکیه و شنوایی  ما مثال قطره در برابر دریای بیکرانی هست که انتهایی در آن نیست.امورات خدا یعنی هرکاری خدا بخواهد انجام میدهد بر اساس منطق و عدالت.منطقش فرای منطق ماست.منطق ما محدود هست.اما منطق و عدالت خدا بی انتها.وقتی ما عبادت میکنیم ما نیازمند آن عبادتیم نه خدای همه ما.چرا؟چون خداوند راهی را برای بشریت برای اتصال صحیح گذاشته.اگر راهی غیر آن بپیماید انحراف در آن رخنه میکند.اتصال های غیر منطقی باعث اتصال ناصحیح میشود.اما نیایش همیشه خوبست.به هر زبانی.خدا را شکر گفتن.حمد و ثنای خدا را گفتن.به منطق انسانی و درجات کمال انسانی بر میگردد.این مسئولیت انسانهاست در راه درک و شناخت درست خداشناسی در محدوده کمالاتی که میگیرند بر همدیگر.پس اساس اول یک انسان شناخت خداوند به روش صحیح و درست هست.عظمت خدا.قدرت خدا.و زنده کردن صفات خدا درون خود.خداوند طالب آنست که انسان کمال بگیرد و دیگری را کمال دهد.اگر خود رسید چه بهتر اگر توان آن نباشد اتصال.به راهنمایی درست صحیح.پس دانش در راه دین.لازم هست.دانش درست,پژوهش صحیح,معرفت شناسی.تا حد کمال انسان بالا برود.برسد به شناخت صحیح.درون هر انسانی یک بد درون و یک خوب درون هست.خوبی درون اگر افزایش یابد به درستی بر بد درون غالب میاید.و آن ریختن صفات بد هست.و جایگزینیش صفات خوب.گوش فرا میدهید تمیز دهید.میبینید تمیز دهید.و دانش میپیمائید تمیز دهید.تفکر.تعقل.,,در راه صحیح رسیدن.از راه درست.این حد خداشناسی انسان را میرساند به آنچه که خدا میخواهد.پس شاید راه سختی باشد اما راهیست که عاقبت آن نیکوست.

متن مذهبی-شماره-1

۱۴۸ بازديد

بنام خداوند بخشنده و مهربان

متن مذهبی

-----------------

در امور دین مسئله شناخت حقیقت ها و واکاوی درست آن بسیار مهم است.در خصوص حدیث ها.و اما مسئله دین و امور دینی.اگر بر اساس شناخت درست و صحیح نباشد انحراف در آن رخنه میکند.یک انسان دیندار اول ترس از خدا دارد.این ترس به چه معناست.و چه ترسی هست.ترس و خوف از خدا بدین معناست که انسانی که بتواند درک عمیقی از دین پیدا کند در صدد آنچه میرود که درست باشد.چه در زمینه درک احادیث چه در زمینه درک معانی قرآنی.جمع بندی مسائل دینی و شناخت اشخاص و جایگاه آن.پس انسانی که دیندارست کوشا در این امرست که بتواند به درک حقایقی برسد که خداوند راهنمایش باشد تا آنچه خداوند بدان میرساند برسد.پس اول کمک راهنمایی و توکل بر خداست.انسانی که بی خدا باشد اول درک درستی پیدا نمیکند و اصلان به امورات اصلی نمیرسد.بلکه بدنبال موارد غیر ادله ای و راه کج میرود.زمانی ما حقیقت درست و صحیح از دین پیدا میکنیم که بتوانیم انطباق صحیح و درست پیدا کنیم.و این خوف اینجا پیدایش آن از خداترسی هست.که انسان بتواند در راهی که خداوند بدان راهنمایی میکند قدم بگذارد تا مراحل آن مثال یک سیر و سلوک و تکمیل پیش برود انسان دیندار نه عجله میکند نه در جایی که باید توقف.راه دین راهیست که مثال دریاهست هر چه جلوتر بروید چشم انداز آن وسیع تر هست.پس در این مسئله شیطان دست بکار میشود.چرا؟چون این راه کمال انسانها و ایمان انسانها را قوی میکند.اگر درست و صحیح و واقع بینانه جلو برود.اگر بر اساس بی درکی و عجله و آنچه خداوند بدان میرساند نباشد.میشود خوف عقوبت الهی و انسانهای دیندار از این مسئله بسیار ترس دارند.چون هدف متعالی را دنبال میکنند و هدف درونی و امیال زمینی در آن معنی پیدا نمیکند.همه چیز در راستای خدا میشود و خدمت به مخلوقان خدا.من کنار میرود.یا من کم کم شکسته میشود و میشود ما.صیقل در آن انسانی میشود.آنی انسان برای آنی دیگر که باید باشد میکوشد.و آنی از خود به آنی که ضروری تر است میکوشد.اینها همه در راستای توکل بر خداست.اگر در این راه دست انداز چاله و سد باشد خداوند راه دیگری را میگشاید.پس اول هیچ بنی بشر و قدرتی نمیتواند در مقابل آنچه خدا بدان مقصود میرساند به ایستد.چون زنجیره این اتصال جنبه جهانی دارد.و نژاد رنگ و ملیت بردار نیست.این را تاریخ از صدر تا آنجایی که باید زندگانی باشد میشود پیدا کرد.پس راهیست برای همه عصرها و نسلها.

ح-ه-ش

۱۴۶ بازديد
Related image

حسام الدین شفیعیان-نقاشی-کاریکاتور

۱۴۸ بازديد